جاودانه | IMMORTAL

...::: به جاودانه خوش آمدید :::...

جاودانه | IMMORTAL

...::: به جاودانه خوش آمدید :::...

جلو قانون

جلو قانون دربانی ایستاده است. به این دربان، مردی روستایی نزدیک می‌شود و درخواست ورود به قانون را می‌کند. اما دربان می‌گوید که فعلآ نمی‌تواند به او اجازه ورود بدهد. مرد کمی به فکر فرو می‌رود و بعد می‌پرسد که در این صورت آیا بعدآ اجازه ورود خواهد داشت؟ دربان می‌گوید: «امکانش هست، ولی نه حالا»! چون در قانون مانند همیشه باز است و دربان به کناری می‌رود، مرد خم می‌شود تا از میان در، داخل را ببیند. وقتی دربان متوجه می‌شود، می‌خندد و می‌گوید...
ادامه مطلب ...

یکلیا و تنهایی او

داستان که بر مبنای روایات عهد عتیق ساخته شده و در اسرائیل کهن میگذرد. یکلیا دختر پادشاه اورشلیم که خود را به عشق چوپانی تسلیم کرده است، با افتضاح مرسوم از شهر طرد شده و اینک تنها و بهت زده در کنار رود باستانی «ابانه» پرسه میزند. غروب هنگام شیطان به سراغ او میآید و به مثابه دوستی جهان دیده، برای دلداریش قصه میگوید. قصه برخورد خدا و شیطان بر سر مخلوق:
« میکاه» پادشاه باستانی اورشلیم، با نیک بختی و عزت روزگار میگذراند و خداوند (یهوه) حامی اوست...

ادامه مطلب ...

درازنای شب

کمال، فرزند یک طایفه بازاری مذهبی در پی آشنایی با خانواده یکی از همکلاسان ناگهان به محیط بی بندر و بار اشرافی میافتد. در همان آغاز، هوشیاری جوان کمال، او را میان دو رابطه گرفتار میبیند: اول خشکه مغزی و محیط بسته خانواده اش که در عمق با آزمندی و حرص مادی در آمیخته است.
دوم بی بند و باری و لذت طلبی آشنایان جدید و زندگی پر زرق و برق شان که آن نیز محصول حرصهای مادی و سقوط ارزشهاست.
در اثر این برخورد....

ادامه مطلب ...

شوهر آهو خانم

ماجرا در شهر کرمانشاه از سال 1313 آغاز میشود و تا حوالی سال 1320 یعنی ورود متفقین به ایران ادامه مییابد.
سید میران سرابی مردی در حدود 50 ساله، کاسبکاری نسبتاً متمکن، با اصول و معتقدات مذهبی، اما آزاده و خیر، رئیس صنف خباز، شوهر کدبانویی زحمتکش و مهربان و بردبار (آهو خانم) و پدر چهار فرزند داست. این زندگی آرام را ورود زنی به هم میزند. روزی در دکان سید میران با زن جوانی (هما) که به خرید نان آمده آشنا میشود....

ادامه مطلب ...

همسایه ها

حوادث داستان حدود سال 1330 در خوزستان میگذرد. در یک خانه همسایه داری هستیم، با نمونه هایی از اقشار مردم فرو دست جامعه، قهوه چی، خرکچی، قاچاقچی، مکانیک، کارگران وسمی... و با توصیفی صمیمانه و آگاه از مسائل و روابط آنها.
خالد، قهرمان داستان که گوینده حکایت نیز هست، فرزند یکی از این خانوادههاست که به سن بلوغ رسیده و گنگ و خوابزده زندگی را میپاید. گرچه «بلورخانم» زن عشوه گر قهوه چی چشم او را به دنیای جسم گشوده است، اما اگر تصادفی روی نمیداد شاید...

ادامه مطلب ...

نگاهی به رمان قصر اثر فرانتس کافکا

قصر هم از نظر حجم و هم از نظر اعتبار بزرگترین کار فرانتس کافکا به شمار می آید. این رمان که مثل سایر آثار کافکا به زبان آلمانی نوشته شده است، رمانی است ناتمام که مرگ زودهنگام او در چهل و یک سالگی (1924) به او این فرصت را نداد تا آن را به پایان برساند. قصر در شکل کنونی اش در 20 فصل نگارش یافته است که فصل پایانی همان فصل ناتمام مانده است؛ از روی نشانه هایی می توان حدس زد که احتمالا همان فصل بیستم می بایست آخرین فصل باشد و رمان بعد از آن چندان ادامه نمی یافته است.
داستان از آنجایی آغاز می شود که....

ادامه مطلب ...

مدیر مدرسه

معلمی دلزده از تدریس، مدیر مدرسه تازه سازی در حومه شهر میشود. در چند فصل کوتاه و فشرده با موقعیت مدرسه، ناظم و آموزگاران، وضع کلی شاگردان و اولیای اطفال آشنا میشویم. معلم کلاس چهار هیکل مدیر کلی دارد و پر سر و صداست. معلم کلاس سوم افکار سیاسی دارد. معلم کلاس اول قیافه میرزا بنویسها را دارد. معلم کلاس پنجم ژیگولوست. ناظم همه کاره مدرسه است. بچه ها بیشترشان از خانواده باغبان و میراب هستند....

ادامه مطلب ...

چشمهایش

استاد « ماکان» نقاش بزرگ که یکی از مبارزان علیه دیکتاتوری رضاخان بوده، در تبعید درمیگذرد. جزو آثار باقی مانده او پرده ای است به نام «چشمهایش». چشمهای زنی که گویا رازی را در خود پنهان کرده است. راوی داستان که ناظم مدرسه و نمایشگاه نقاشی است دچار کنجکاوی سوزانی است که راز این چشمها را دریابد. بنابراین سعی میکند «مدل» را یافته و درباره ارتباطش با استاد از او بپرسد. پس ازچند سال، ناظم مدل را مییابد و در خانه مجلل او با هم به گفتگو مینشینند. زن میگوید که دختر خاندان متعینی بوده که به خاطر زیباییش توجه مردان بسیاری را جلب میکرده است. اما...

ادامه مطلب ...

دختر رعیت

«احمد گل» رعیت اهل گیلان هدایایی (سورسات) برای ارباب به شهر رشت میبرد، دختر هفت سالهاش «صغری» نیز با او همراه است. در خانه ارباب یکی از مهمانان (حاج احمد آقا) که تاجر متمولی است ـ علیرغم بی میلی پدر ـ صغری را برای کلفتی خود انتخاب میکند.
اینک دختربچه همبازی بچههای ارباب است، اما از همان آغاز طعم تلخ تفاوت و تبعیض را میچشد و چون بزرگتر میشود درست و حسابی خدمتکار خانه و جورکش خرده فرمایشهای خانواده میگردد. صغری به شانزده سالگی میرسد. این ایام مصادف است با قحطی، پریشانی و آغاز نهضت جنگل در گیلان، که احمدگل یکی از شرکت کنندگان و پیشگامان آن است...

ادامه مطلب ...