قدیمترین مأخذی که از «آرش» در آن یاد شده «یَشتِ هشتم» در «کتاب اوستا» است که به «تیریَشت» نیز مشهور است. بند ششم از این یَشت به تیری اشاره میکند که «آرش» از کوه «اَیریو خشَوثه» [1] به کوه «خوَنوَنت» [2] پرتاب کرد.
نام این پهلوان به زبان اوستایی «رخشه» [3] و همراه با صفات «تیز تیر» [4] و «تیز تیرترینِ ایرانیان» [5] از او یاد شده است.
کتاب فلسفه عاشورا از دیدگاه اندیشمندان جهان اسلام از آن جهت شایان توجه است که حاوی نظرات مختلف و رویکردهای متعدد اندیشمندان در مورد قیام عاشورا میباشد. نویسنده این کتاب به این باور رسیده است که برای جوابگویی به نیازهای علمی، معنوی و روحی همه اقشار جامعه و ارائه نگرشی همهجانبه از حادثه عاشورا باید رویکردهای مختلف را در یکجا بررسی و ارزیابی کرد. البته ذکر این نکته ضروری است که مولف در بعضی موارد به دلیل وجود تناقض پنهانی نظریات و برای جلوگیری از استفادههای نادرست، ناچار به نقد آنها نیز پرداخته است. معیار این کتاب در انجام این نقد و بررسیها سه چیز بوده است:
1- عقل و منطق 2- توجه به کاربرد دنیوی دین 3- توجه به کلیت دین
ادامه مطلب ...سال گذشته همکارم یوناس تنه در نقد و بررسی آثار نویسندگان پراگ اینگونه نوشت:
« هر کسی کافکایی درون ِ خود دارد ».
کافکا دو دنیا را بطور موازی رسم کرده است. دنیایی که به دنیای همه آدمها نزدیک است و همه ی خوانندگانش می توانند همزاد خود را میان انسان های بدبخت ِ او باز یابند و دنیای بی نظیری که غریب و دیگرگونه است و هیچکس توانایی گنجاندن دارایی های ملی و فرهنگی اش را در آن ندارد.
عرفان معجونی شگفت انگیز از مکتب های مختلف فلسفی جهان است. در عرفان عقاید برهمن ها، بودائی ها، رواقیان، نسطوریان، مهریان، عقاید مسلمانان زاهد، عقاید افلاطونیان جدید و حتی نکاتی از آئین زرتشت می توان یافت.
ادامه مطلب ...منتقدی در یکی از روزنامهها در باب نقد مطلبی منتشر کرده است که عقیدة سنجشی جالبی است. خلاصة عقیدة ایشان این است که نقد نباید« نه حریف بزم باشد و نه ابزار رزم.» مقصود ایشان این است که نقد نه باید ارتجاعی باشد، نه کمونیستی. یعنی نه بیهدف ، نه سیاسی.
چنین مقصودی متضمن انکار دوگانهای است که تا حد زیادی ناشی از دلبستگی ماست به مقولههای شمردنی...
منظومه های حماسی
حماسه در لغت به معنای دلاوری و شجاعت است و دز اصطلاح، شعری است داستانی با زمینه ی قهرمانی، قومی و ملی که حوادثی خارق العاده در آن جریان دارد. دراین نوع شعر، شاعر هیچ گاه عواطف شخصی خود را در اصل داستان وارد نمی کند و آن را طبق میل خود تغییر نمی دهد، به همین سبب در سرگذشت یا شرح قهرمانی های پهلوانانه و شخصیت های داستان خود، هرگز دخالت نمی کند و به میل خود درمورد آنها داوری نمی کند.
ادامه مطلب ...