جاودانه | IMMORTAL

...::: به جاودانه خوش آمدید :::...

جاودانه | IMMORTAL

...::: به جاودانه خوش آمدید :::...

همسایه ها

حوادث داستان حدود سال 1330 در خوزستان میگذرد. در یک خانه همسایه داری هستیم، با نمونه هایی از اقشار مردم فرو دست جامعه، قهوه چی، خرکچی، قاچاقچی، مکانیک، کارگران وسمی... و با توصیفی صمیمانه و آگاه از مسائل و روابط آنها.
خالد، قهرمان داستان که گوینده حکایت نیز هست، فرزند یکی از این خانوادههاست که به سن بلوغ رسیده و گنگ و خوابزده زندگی را میپاید. گرچه «بلورخانم» زن عشوه گر قهوه چی چشم او را به دنیای جسم گشوده است، اما اگر تصادفی روی نمیداد شاید...

...عاقبت او نیز چیزی مشابه سایر همسایه ها در میآمد. تصادفی ناشی از بازیهای بچگانه، قهرمان نوجوان اثر را به بازداشت کوتاهی در کلانتری میاندازد تا پس از رهایی، پیام خصوصی یکی از بازداشت شدگان را به کسی دیگر برساند. بردن این پیام مقدمه آشناییهای بعدی است. پیام گیرنده کتابفروشی است که در فعالیتهای پنهان سیاسی مشارکت دارد، تبلیغ او چشم خالد را به این روابط تازه میگشاید. کار به عنوان شاگرد قهوه خانه نیز او را با طبقات مختلف مردم آشنا میکند. هنگام بحران ملی شدن صنعت نفت است که خوزستان قلب نپنده آن بشمار میآید. آموزش مرامی، بر آگاهی خالد نسبت به اوضاع میافزاید، گرچه گهگاه بطور مبهم از یک طرفه بودن تحلیلها احساس شگفتی میکند، اما نفس هیجان و عمل پویا او را در پی خود میبرد، تا آن جا که به عنصر فعالی، در این زمانه پرآشوب، بدل شود. به همراه خالد از میانه ماجراهای روزگارش عبور میکنیم و از آنجا که حوادث در چشمه وجدان نوجوان جریان مییابد، از خشکی و کلیگویی خبرهای رسمی میگذریم و ماجراهایی قابل لمس و پرضربان را حس میکنیم؛ ماجراهای خالد با مامور سمجی که مدام در پی اوست (علی شیطان)، عشقی که میان او و دختری ناشناس (سیاه چشم) به تصادف پدید میآید. روزها و شبها، تظاهرات و اعلامیه نویسیها، فرارها و بازداشتها، خیابانها و زندانها. و در داخل خانه که جهان کوچکتری است مسائل همسایهها، از دعوای زناشویی گرفته، تا تهیه یک لقمه نان. عقاید، نگرشها، خرافات، دشواریهای عاطفی و جنسی، با زبانها و لحنهای متنوع ... همه اینها با نظم ادب سنجیدهای از ضمیر خالد میگذرد، همان طور که نوجوان بارورتر میشود، و گرهها را به تدبیر خود میگشاید، کتاب زندگی و تاریخ نیز برای خواننده ورق میخورد.
در آخرین بخش رمان خالد را در زندان عمومی میبینیم. وی با مساعدتی یکی از «کادر»های آزموده (پندار) اعتصاب غذایی در زندان به راه میاندازد، که طی آن با طبایع و منشهای خاص زندانیان عادی آشنا میشویم. حدیث انگیزشی که این دو تن در زندانیان به وجود میآورند و نیز نقاشی زندان و روحیات زندانبانها دلپذیر و مقبول است. اعتصاب به خون کشیده میشود، «ناصر ابد» کشته میشود، پندار سر به نیست میشود و خالد پس از یک زندان انفرادی طولانی به سربازی میرود. و رمان در این جا به شکلی نیمه تمام، متوقف میماند.
همسایه ها از نظر وسعت و تنوع ماجراها، تعدد آدمها و شخصیتها، تعدد لحنهای محاورهای و توصیفات جزء به جزء از حرکات و گفتگوها در میان رمانهای ایرانی ممتاز است. معرفت همه جانبه نویسنده به چند و چون فضا، اقلیم، افکار و آرزوهای مردم روزگار داستان این امکان را فراهم آورده که برشی از زندگی با کشتن و خون و ضربان همه لحظه هایش برای ما روایت شود و نویسنده به راستی در این میان نبض همه لحظات را در دست دارد. 

 

منبع: همسایه ها  نویسنده: احمد محمود 1353

نظرات 2 + ارسال نظر
پاییز برگ ریزان چهارشنبه 17 مهر 1387 ساعت 09:15 ق.ظ http://azi.blogsky.com

سلام
ممنون از حضورت خرسند شدم
موفق باشید

sahar شنبه 11 آبان 1387 ساعت 12:56 ب.ظ

mokhle30m karet 2roste mohandes

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد