جاودانه | IMMORTAL

...::: به جاودانه خوش آمدید :::...

جاودانه | IMMORTAL

...::: به جاودانه خوش آمدید :::...

دختر رعیت

«احمد گل» رعیت اهل گیلان هدایایی (سورسات) برای ارباب به شهر رشت میبرد، دختر هفت سالهاش «صغری» نیز با او همراه است. در خانه ارباب یکی از مهمانان (حاج احمد آقا) که تاجر متمولی است ـ علیرغم بی میلی پدر ـ صغری را برای کلفتی خود انتخاب میکند.
اینک دختربچه همبازی بچههای ارباب است، اما از همان آغاز طعم تلخ تفاوت و تبعیض را میچشد و چون بزرگتر میشود درست و حسابی خدمتکار خانه و جورکش خرده فرمایشهای خانواده میگردد. صغری به شانزده سالگی میرسد. این ایام مصادف است با قحطی، پریشانی و آغاز نهضت جنگل در گیلان، که احمدگل یکی از شرکت کنندگان و پیشگامان آن است...

حاج احمد گرچه رونق کارش را مرهون تأمین آذوقه ارتشهای اشغالگر بیگانه است، اما در ظاهر از جنبش میهنپرستان حمایت میکند تا این که به راهنمایی احمد گل، جنگلیان انبار پنهانی آذوقه حاج احمد را مییابند و اجناس آن را بین مردم قحطی زده تقسیم میکنند. سرانجام پس از فعل و انفعالاتی، و پس از چند برخورد نظامی، قشون دولت مرکزی رشت را فتح میکنند و از همان آغاز دست به کار اعدام جنگلیان و سرکوب هواداران آنها میشوند. شایع است که احمد گل نیز جزو معدومین است. فئودالها و تجار محلی البته با این ارتش همکاری صمیمانه دارند.
مقارن این وقایع، مهدی پسر بزرگ حاجی که دلباخته صغری است چند بار سعی میکند به وی دست یابد، اما دختر جوان مقاومت میکند. مهدی از طریق ستایش قهرمانیهای جنگلیان، علاقه و شفقتی در دل صغری پدید میآورد، و سرانجام شبی او را تصرف میکند. صغری آبستن میشود. ماجرای صغری به گوش زن حاجی رسیده است. همخوابگی با کلفت خانگی البته حق آقازاده است، تا از گزند اطفای شهوت در بازار آزاد در امان باشد. اما نه این که کلفت را آبستن و زبانش را دراز کند. بنابراین با پنهان کاری زن حاجی، مدت آبستنی صغری سپری میشود و او را میزاید. به دستور خانم، نوزاد را به مستراح میاندازند و هفته بعد نیز مواجب پسافتاده صغری را به دستش میدهند و او را از خانه بیرون میکنند.
در این هنگام نهضت جنگل به خاطر اختلافات درونی و فشار نیروهای اجنبی و تسلط ارتش مرکزی به کلی از هم پاشیده است.
صغری به جایی راه ندارد. او به خواهر و شوهر خواهرش که کارگر خوش طینتی است میپیوندد و به کار در باغهای توتون میپردازد. اینک او میتواند روی پای خود بایستد. در زندگی او فصل تازهای آغاز شده است.
در « دختر رعیت» نویسنده با اسلوبی صاف کوشیده است ابعاد عینی و درونی ماجرا با حوادث تاریخی ربط دهد. و گرچه، او نیز به شیوه نویسندگان قبلی گهگاه در مسیر داستان دخالت میکند، اما با توجه به سال انتشار کتاب، میتوان گفت اسلوب وصفی رمان و گردش مرتبط وقایع، پیشرفتی در رمان نویسی ایران صورت داده است. 

 

نویسنده: م.ا. به آذین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد